سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 81540

  بازدید امروز : 5

  بازدید دیروز : 1

بیا دریا شویم

 
دانش را بجویید که آن رشته میان شما و خداوند است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
نویسنده: سیگورد ::: پنج شنبه 86/8/3::: ساعت 5:10 عصر

بسم رب شهداء و الصدیقین

سلام ...

ماه رمضون گفتم روزه می گیرم ، یه کم این شکم می ره تو ، کمره باریک می شه ...

اما انگار نه انگار ...

دوستام پیشنهاد دادن برو پیش یه دکتر

یه رژیم درست و حسابی بگیر

خیلی دنبال دکتر خوب گشتم ، تقریبا همشون یه جور رژیم داشتن

برنج                  روزی 3 قاشق

گردو                  روزی 3 عدد

بادام                   روزی 3 عدد

توصیه : مصرف چربی برای افراد چاق حرام است ( بنا به فتوای اکثریت دکترای محترم)

یه مدت همین کارها روانجام دادم .

شکمم تقریبا به تخت پشتم چسبیده بود.

صورتم آویزان شده بود

مامانم راه به راه میگفت : این چه کاریه با خودت کردی ؟ میگفت

* رژیم باید همراه با ورزش باشه ...

یه مدتم همین کار رو کردم تقریبا قیافمو می شد تحمل کرد اما ... (خواستگار پسند نبود )

یه شب دوست پدرم ( که فوق تخصص غذا داشت ) رو دعوت کردیم خونمون

من و مامانم تصمیم گرفتیم با دکتر صحبت کنبم تا یه برنامه غذایی خوب رو بهمون پیشنهاد کنه

دکتر هم قبول کرد و شروع کرد به نوشتن :

1-     صبحانه را بطور کامل بخورید

2-     از چربی های زیاد در غذا جلوگیری کنید

3-     بین غذا آب زیاد ننوشید

4-     نوشابه را بطور کامل از برنامه غذایی خود حذف کنید

5-     بعد از خوردن غذا دراز نکشید

6-     برای هضم غذا از ماست حتما استفاده کنید

7-     شام را به اندازه و در وقت معین ( حداقل 3 – 4 ساعت قبل از خواب ) میل کنید

8-     ....

بعد از اینکه برنامه غذایی رو برای ما نوشت ، برگه ای به من داد تا توی آشپزخانه بزنم . جالب تر از همه تیتر برنامه غذایی بود .

دکتر نوشته بود :

عجبت لمن یتفکر فی ما کوله کیف لا یتفکر فی معقوله

فیجب بطنه ما یوذیه و یودع صدره ما یردیه

امام حسن (ع) / سفینه البحار ، 2/84  

تعجب می کنم برای کسی که تفکر می کند درباره غذایی که می خواهد بخورد

کسی که در رابطه با غذای جسمش تفکر می کند

چه طور در رابطه با غذای روحش تفکر نمی کند ، پرهیز نمی کند از آنچه اذیتش می کند و انباشته می کند .

قلب هایشان را از آنچه تباه می کند .


 
نویسنده: سیگورد ::: پنج شنبه 86/7/19::: ساعت 6:31 عصر

به نام پروردگار جهانیان

سلام

جلوی آئینه داشتم خودم رو برانداز می کردم ببینم جوش های صورتم کامل خوب شده یا نه ؟ که

 ناگهان

ناگهان چشمت روز بد نبینه

چشمم افتاد به دماغ مبارک !!!

البته اگه اسمش رو بذاری دماغ

بیشتر شبیه کوفته برنجی !!

پامو تو یه کفش کردم که الا و بلا من باید برم دماغم رو عمل کنم

هر چی بابام گفت :" آخه بچه خوب هزینه ی عمل زیاده من از کجا بیارم تازه گی من n تومن پول واسه جوشای صورتت دادم ...."

تو گوش من نرفت که نرفت

بالاخره زنگ زدم به دوستم ببینم یه جراح خوب واسه دماغ کوفته برنجی من سراغ داره یا نه ؟!!!

الو .... سلام با سیریش کار داشتم

گوشی .....سیرییییییییییییییییییییش بیا تلفن

بله

سلام سیگوردم

سلام سیگورد .چه طوری

ای بدک نیستم ، ببینم تو یه جراح خوب سراغ نداری ؟

واسه پف زیر چشات ،خوب شد خودت فهمیدی سیگورد ، چند وقت بود می خواستم بهت بگم ...

اگه پف زیر چشات رو برداری صورتت خیلی بازتر می شه .... رنگ چشاتم ...ببخشید سیگورد جان من

واسه خودت می گم .....

نــــــــه....را...حت ...با..ش

فکر کنم اگه لنز بذاری ....بهتر بشه ....

(من هویجور مونده بودم ) آره .....خوب....حا...لا....حالا جراح خوب سراغ داری ؟!!!!!!!!!!!!!!!

آره دکتر .......، فوق العادست ، اما .....هزینش زیاده ها ....ولی ارزش داره

اشـــــــکالی نداره ......مهم نیست هزینش .....مهم اینه که قیافم آدم وار بشه

زدی تو هدف ، یاد داشت کن ..............091

بعد از اینکه گوشی رو قطع کردم بلافاصله رفتم جلوی آئینه

تازه فهمیدم این چه قیافه ای من دارم

دماغ کوفته برنجی

چشای پف کرده

صورت ورم کردم

لبای درشت

رنگ چشام!!!!!

از هم بدتر

چروک صورتم !

زار زار زدم زیر گریه .....خدایا .... آخـــــه این هم .......

به زور مامانم پا شدم صورتم رو شستم ، می خواستم آئینه رو بشکنم که متوجه نوشته ای رو آئینه شدم

هو الذی یصورکم فی الارحام کیف یشاء لا اله الا هوالعزیز الحکیم (آل عمران / 6)

او کسی است که شما را در رحم(مادران )، آن چنان که می خواهد تصویر می کند .

معبودی جز خداوند توانا و حکیم نیست .

 


 
نویسنده: سیگورد ::: پنج شنبه 86/4/7::: ساعت 8:39 عصر

به نام پروردگار جهانیان

سلام

عجب تیتری زدم ، نا خود آگاه همه کلیلک می کننن !

راستی ....چرا هممون دنبال اس ام اسای توپیم ؟

یا اصلن واسه چی دنباله اینیم که جوک بگیم و بخندیم ! ! ! !

خود من تا با دوستام جمعمون جمع می شه می شینیم از ترک و لر و قزوینی و رشتی و هزار قوم و ملت دیگه می گیم و می خندیم ، اصلن هم حواسمون نیست که :

یه جمعیتی رو کوچیک می کنیم و خودمون رو بزرگ ,

بین خودمون تفرقه ایجاد می کنیم ,

به هم وطنی خودمون هم تهمت می زنیم هم آبروشون رو می بریم .

و از همه مهمتر .... وقتمون .... وقتمون رو می فروشیم به یه سری حرف بی ارزش ... حرفهایی که سودی نداره که هیچ .... کلی گناه هم واسه خودمون جمع می کنیم .

خلاصه .... داشتم با خودم کلنجار می رفتم که .... یی هو ....

یی هو خوردم به یه ..... به یه ..... به یه حدیثی که خیلی توپ بود .... خیلی باهال بود .... اگه به من بود این حدیثو رو عرش مینوشتم .

پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند :

در روز قیامت اهل سخریت و استهزاء را می آورند و برای یکی از ایشان دری از بهشت را می گشایند و می گویند :

بشتاب و زود داخل بیا !

او با غم و اندوه می آید که داخل شود ، در را می بندند و از طرفی دیگر دری دیگر را می گشایند .

و به او می گویند :

زود بیا و داخل شو !

چون به نزد آن در نیز می رسد . آن در را می بندند .

همچنین به این بلیه گرفتار خواهد بود ،

و از هیچ دری داخل نخواهد شد !

حالا می فهمم :

« الله یستهزی بهم و یمدهم فی طغیانهم یعمهون » یعنی چی !

تازه فهمیدم جوک ها و اس ام اسای من و دوستام جز :

عداوت و دشمنی

تکبر

حقیر شمردن شخص مورد استهزاء

هیچ چیز دیگه ای نداشت .

بین خودمون بمونه دارم سعی می کنم این جوک ها و اس ام اسا رو بذارم کنار ، اما خیلی سخته .

ولی خوب هر چه قدر هم سخت باشه ، سختیش ماله این دنیاست .

به قول معروف :

چون می گذرد غمی نیست

در پناه خدا


 
<      1   2   3      >